معنی دستگاهی ورزشی
حل جدول
تردمیل
ورزشی
اسپرت
دستگاهی رادیویی
واکیتاکی
حدنصاب ورزشی
رکورد
نشان ورزشی
مدال
پرتابه ورزشی
دیسک
لغت نامه دهخدا
دستگاهی. [دَ] (ص نسبی) منسوب به دستگاه.
- لغت دستگاهی، یا لغت نامه ٔدستگاهی، لغت نامه که آنرا به اجناس ترتیب کنند نه به ترتیب حروف. لغت نامه که کلمات مربوط به چیزهای متناسب با یکدیگر را گروه گروه در آن گرد کرده باشند نه بر حروف تهجی، مانند لغت نامه ٔ السامی فی الاسامی میدانی و مقدمه الادب زمخشری وکتاب العالم ابن السید اندلسی (احمدبن ابان). (یادداشت مرحوم دهخدا).
ورزشی
ورزشی. [وَ زِ] (ص نسبی) منسوب به ورزش. مربوط به ورزش.
- باشگاه ورزشی، باشگاهی که در آن به انواع ورزش پردازند. (فرهنگ فارسی معین).
- عملیات ورزشی، انواع اعمال ورزشی. (فرهنگ فارسی معین).
- مجلات ورزشی.
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) منسوب به ورزش مربوط به ورزش: مجلات ورزشی. یا باشگاه ورزشی. باشگاهی که در آن به انواع ورزش پردازند. یا عملیات ورزشی. انواع اعمال ورزش.
فرهنگ واژههای فارسی سره
پیکار ورزشی
فارسی به عربی
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
1023